گیرم که این درخت تناور
در قله ی بلوغ
آبستن از نسیم گناهی ست
اما
ای ابر سوگوار سیه پوش
این شاخه ی شکوفه چه کرده ست
کاین سان کبود مانده و خاموش ؟
گیرم خدا نخواست که این شخ
بیند ز ابر و باد نوازش
اما
این شاخه ی شکوفه که افسرد
از سردی بهار
با گونه ی کبود
آیا چه کرده بود ؟
شفیعی کدکنی
امروز 18 تیر است .
روزی که هزاران صدا ، یک صدا شد و هم نفس فریاد زدند آزادی را.
امروز روز آزادی خواهی است.
امروز 18 تیر است.
روزی که هزاران مبارز ، خودکامگی را به زنجیر کشیدند:
با زنجیر انسانی خود.
امروز روز مبارزه با استبداد است.
امروز 18 تیر است.
روزی که همه برای ایران فریاد زدند.
ایران را فریاد پاینده ایران فرا گرفته بود.
امرور روز ایران است ، ایران آزاد.
امروز 18 تیر است
روزی که هزاران دانشجو یکی شدند.
و آن دانشجوبرای آزادی را فریاد زد ،
آن دانشجوبرای پاینده ایران را فریاد زد ،
آن دانشجو با استبداد مبارزه کرد
و صدای آن دانشجو ایران را فرا گرفت.
امروز روز دانشجو است.
امروز 18 تیر است.
روز توهین:
روز توهین به آزادی ،
روز توهین به اندیشه ،
روز توهین به قلم ،
روز توهین به
امروز 18 تیر است.
روز شکنجه:
روز شکنجه ی آزادی خواه ،
روز شکنجه ی اندیشمند ،
روز شکنجه ی نویسنده ،
روز شکنجه ی
پس
ای قا تلان ،
ای ضحا کان ایران زمین ،
ای اهریمنان ستم ،
ننگ بر شما باد.
مرگ بر شما باد.
به خاک و خون می کشید و دم از آزادی می زنید.
ولی بدانید ما 18 تیر را فراموش نکرده ایم و
باز دانشجو به خنجر دل سپر می کند و
فریاد مرگ بر استبداد
زنده باد آزادی
پاینده ایران
را بر می آورد.
پس باز هم ما فریاد می زنیم:
مرگ بر استبداد
زنده باد آزادی
پاینده ایران
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک
همچون گلوگاهِ پرنده ای،
هیچ کجا دیواری فروریخته بر جای نمیماند
سالیان بسیار نمیبایست
دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیاب انسانیست
که حضورِ انسان
آبادانیست.
همچون زخمی
همه عُمر
خونابه چکنده
همچون زخمی
همه عُمر
به دردی خشک تپنده،
به نعره ای
چشم بر جهان گشوده
به نفرتی
از خود شونده، ــ
غیاب بزرگ چنین بود
سرگذشت ویرانه چنین بود.
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک
کوچک تر حتا
از گلوگاه یکی پرنده!
(احمد شاملو)
فرستنده: شاهد