جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو
آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو
بوسه بده به روی خود راز بگو به گوش خود
هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای تو
نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو
راز برای گوش تو ناز تو هم برای تو
خیز زپیشم ای خرد تا برهم زنیک و بد
خیز دلا تو نیز هم تا نکنم سزای تو
هم پدری و هم پسر هم تو نی ای و هم شکر
کیست کسی بگو دگر کیست کسی به جای تو
بسته لب تو برگشا چیست عقیق بی بها
کان عقیق هم تویی من چه دهم بهای تو
سایه ی توست ای پسر هرچه برست ای پسر
سایه فکند ای پسر در دو جهان همای تو
(حضرت مولانا)
فرستنده: شاهد
خیلی شعر زیبایی بود خسته ناشی...
در دور سپهر و مهر ساقی مائیم //
سرمست مدام اشتیاقی مائیم //
در آینه وجود کردیم نگاه//
مائیم و نمائیم که باقی مائیم //
از محبتتون ممنونم يک دنيا سپاس
آن باش که هستی و آن سو که توان بودنت هست .